یکی یه جا نوشته بود:
به قول بچه های امنیت دیجیتال ...
چیزی که میاد روی اینترنت هیچ وقت حذف نمیشه ...
یکی یه جا نوشته بود:
به قول بچه های امنیت دیجیتال ...
چیزی که میاد روی اینترنت هیچ وقت حذف نمیشه ...
امروز دوشنبه 9 مهر 97 ...
همزمان با اول اکتبر - روز جهانی سالمند ...
سایت شادمان ...
با شعار تلاش برای شادتر کردن زندگی ۵۰+سالهها ...
به همت جمعی از روزنامهنگاران متخصص در حوزه سالمندان راهاندازی شد ... (+)
آرامش یا آرایش جنگی ؟! ... (+)
آرامش و سکوت (نه فقط) دولت ...
که دست روی دست گذاشتن اغلب مسئولان کشور ...
در شرایط جنگ اقتصادی، همه را شگفت زده کرده است ...
دریغ از تلاش برای تحقق اقتصاد مقاومتی ...
فارغ از هر گونه دغدغه برای جهاد اقتصادی ...
گرانی، احتکار و قحطی های کاذب بیداد می کند ...
و اختلاس، فرار متهمان، دزدی، رشوه و ...
از نرخ صعودی دلار، سکه و طلا ...
فروش سیب زمینی با خاک ... !!
و احتکار روغن و رب و دستمال کاغذی گرفته تا پوشک بچه و دارو و ...
آمیرزعبدالطمع های دهه شصت آپدیت شده اند ...
ملوّن ها هم ...
مسئولان رده های مختلف کشور هم مسئولیت هیچ نابسامانی را برعهده نمی گیرند ...
اغلب یا طفره می روند ...
یا توپ را به زمین مردم و دیگر مسئولان می اندازند ...
وضعیتی عجیب به مثابه رها کردن کشور در شرایط جنگ اقتصادی ...
همه تماشاچی شده اند ...
و اخلالگران، محتکران و دلال ها موج سواری می کنند ...
به راستی که ...
" وقتی شیپور جنگ نواخته شود فرق بین مرد و نامرد تشخیص داده می شود " ...
حس خوب ... (+)
با تاریخ شیک و لاکچری ...
باشگاه خبرنگاران نوشت:
امروز 7 مهر 97 است و به دلیل شیک بودن تاریخ ...
بسیاری مادران از هفتههای قبل در صف انتظار قرار گرفتند ...
تا نوزادشان امروز متولد شود ...
از طرفی هم برخی پدر و مادرها به دلیل اینکه سه عدد 7 در تاریخ امروز وجود دارد ...
و 7 را عدد خوش شانسی می دانند ...
اصرار دارند که نوزادشان امروز متولد شود ... (+)
🔷🔶🔹🔸
ترویج فرهنگ کتابخوانی به سبک امروزی ها ...
با ظن و زبان مختلف ... :))
🔸🔹🔶🔷
بگو: چشم ...
ولی کار خودت رو بکن ...
توصیه پدر (میرطاهر مظلومی) به پسر (ارسلان قاسمی) ...
تا در جواب مادر (نگار عابدی) بگه ...
برشی از سریال "آرام میگیریم" که از شبکه آی فیلم بازپخش میشه ...
🔹 روابط اجتماعی خیلی ها بر اساس این روش جلو میره ...
🔸 همین ماه پیش ...
این حرف رو از زبان یکی از مدیران شنیدم که داشت به بقیه دیکته می کرد ...
برای آرام کردن محیط، به قول خودش ...
🔸 چند سال پیش هم این حرف رو یکی از دوستانم نصیحت وار بهم گفت ...
برای عبور از مشکلات، مثلا ...
🔹 من اما - هرگز - این حرف رو قبول ندارم ...
برای مصلحت، حتی ...
🔸 آدم های این مدلی نه تنها صداقت رو قربانی می کنند ...
بلکه سلامت جامعه رو هم از بین می برند ...
🔹 🔹 🔹
دیروز عصر من و دوستم از محل کار که بیرون اومدیم ...
تازه شروع کرده بودیم به غیبت 🙈 ...
درباره مدیران و مسئولان که یه تاکسی جلوی پامون ترمز زد! ...
نذاشت کلاممون منعقد بشه خلاصه ...
مسافربر شخصی اگر بود که عمرا سوار بشیم ...
ولی خب تاکسی رو نمی شد بیش از این منتظر نگه داشت ...
به ناچار از هم خداحافظی کردیم ...
و من از راننده عذرخواهی که منتظر مونده بود ...
گفت: خواهش ...
اوضاع مسافرکشی خوب نیست ...
اوضاع هیچی خوب نیست ...
شما که خبرنگارید بگید: چی میشه بالاخره؟! ...
گفتم: والا ما که شنیدیم راننده های تاکسی بیشتر از همه می دونند!! ...
هیچی دیگه ...
فرمودند:
حالا ترامپ تاجره و داره دنیا رو معامله می کنه ...
اینا چرا از خدا بی خبر شدند ...
به قولی ...
منم ...
از پاسخ باز ماندم ...
فرهنگ تماس تلفنی را تمرین کنیم ...
"وقتی برای اولین بار با کسی تماس می گیریم ...
خوب است که قبلش پیام بدهیم و خودمان را معرفی کنیم ...
و بگوییم امکان تماس گرفتن هست ... ؟
من به شخصه شماره های ناشناس را پاسخ نمی دهم ...
وقتی با کسی تماس می گیریم و جواب نمی دهد ...
به او پیام بدهیم، خودمان را معرفی کنیم و بنویسیم در صورت امکان با ما تماس بگیرد ...
این روزها به دلایل مختلف امکان دارد شماره تماس ما در گوشی دیگران پاک شود ...
اگر زنگ می زنیم و طرف مقابل ما را نمی شناسد ...
نگوییم: بی معرفت! دیگه ما رو فراموش کردی! نارفیق! دوستای تازه پیدا کردی و ...
به جای این حرف ها عذر طرف مقابل را بپذیریم و حرف مان را بزنیم ...
چون هیچ بعید نیست فردا شماره های گوشی خودمان پاک شود ...
ما از وضعیت کاری، روحی و موقعیت طرف مقابل خبر نداریم ...
وقتی تماس می گیریم ...
بعد از معرفی خودمان بپرسیم: الان امکان صحبت کردن را دارید یا نه ... ؟
اگر گفت: نه! درک کنیم و در یک موقعیت مناسب تماس بگیریم ...
اگر رانندگی می کنیم به تلفن پاسخ ندهیم ...
اگر متوجه شدیم کسی که آن طرف خط ماست رانندگی می کند ...
یا عذرخواهی کرده و قطع کنیم یا تماس را بسیار کوتاه کنیم ...
اینکه شماره تلگرام کسی را داریم ...
دلیل نمی شود، هر پستی که می پسندیم را برایش ارسال کنیم ...
در ارسال اخبار بد، تلخ و گزنده هم به شدت صرفه جویی کنیم ...
دلیلی ندارد حال دیگران را بد کنیم ...
اگر کسی در تلگرام آنلاین است یا در اینستاگرام پُست می گذارد ...
دلیل نمی شود حتما اگر آن لحظه تماس می گیریم ...
وظیفه داشته باشد پاسخ ما را بدهد ...
و اگر ندهد یعنی ما را تحقیر کرده و به پشیزی فروخته است ... !
نه! ممکن است دل و دماغ پاسخ دادن نداشته باشد ...
همدیگر را درک کنیم ...
در تاکسی، اتوبوس، مترو یا جاهای عمومی تلفنی حرف نزنیم ...
اگر می زنیم داد نزنیم، اگر داد می زنیم فحش ندهیم ...
و دست کم هزار نکته دیگر در مورد یک تلفن زدن ساده ...
همه ما به یاد گرفتن محتاج هستیم ...
همه ما بدون هیچ استثنایی" ...
احسان محمدی ...
دانش آموزان تهرانی هر 3 روز یک بار تعطیلند! ...
خبرگزاری فارس نوشت:
داستان تکراری تعطیلات اجباری و ناخواسته دانش آموزان ...
به دلیل آلودگی و سرمای هوا ...
به شکلی پیش می رود که فقط در مدت 135 روز حضور دانش آموزان تهرانی در مدارس ...
48 روز آن را در تعطیلات گذرانده اند ... (+)
🔹 عصر ایران در مطلبی ...
با عنوان چرا شست و شوی پای همسر در فضای مجازی جنجال به پا کرد؟ ...
به قلم مرتضی مونسی نوشت:
حرف های خانمی که در شبکه استانی یزد، توصیه هایی برای زنان کرده بود ...
نقل محافل و شبکه های اجتماعی شده است ...
او در این برنامه خطاب به زنان می گوید:
اگر می خواهید در دل شوهران تان جای بگیرید ...
هر از گاهی تشتی پر از آب یا شیر کنید و پاهای او را ماساژ دهید ...
با حوله خشک کنید و بوسه ای بر آن بزنید ...
همان طور که پیش بینی می شد ...
فیلم این حرف ها به سرعت در شبکه های مجازی دست به دست شد ...
و موجی وسیع علیه آن شکل گرفت ...
حتی صدا و سیمای یزد هم بابت پخش این سخنان از تلویزیون عذرخواهی کرد ... (+)
واقعیت تلخ این است که بسیاری از ازدواج ها در ایران، نه عاشقانه شکل می گیرد ...
و نه عاشقانه ادامه می یابد ...
با تأسف فراوان می توان گفت:
زندگی های مشترک امروزی، عمدتاً شکل معامله گرفته اند ...
یا به این خاطر ازدواج می کنند که بعد از سال ها تجرد، باید طبق رسم اجتماعی ازدواج کنند ...
تا به قول معروف، سر پیری کسی باشد که یک لیوان آب دست شان بدهد ...
در ازدواج هایی که زن می خواهد مرد را تحت سلطه خود در آورد ...
و مرد هم حتی قبل از ازدواج در اندیشه کشتن گربه دم حجله است ...
روابط خانوادگی بر اساس فرمول قدرت شکل می گیرد ...
که در آن، هر کدام از زوج ها سعی می کنند دیگری را کنترل کنند ...
اینجاست که مفاهیم احمقانه و البته رایجی مانند مردسالاری و زن ذلیلی شکل می گیرد ...
و کل زندگی مشترک را در یک ادبیات غیرعاشقانه تعریف می کند ...
زندگی های مشترک کنونی را ببینید ...
اغلب شان بر اساس تسلط یکی از همسران بر دیگری شکل گرفته است ...
یا در بهترین حالت، وضعیت توازن قوا برقرار است و جنگ سرد ... !
بدیهی است که عشق در چنین وضعیتی، محلی از اعراب ندارد ...
و چیزهایی مانند هدیه گرفتن و بیرون رفتن ...
و جشن سالگرد ازدواج و مهمانی های خانوادگی و غیره رویکرد مناسکی و آیینی دارند ...
حال اگر به زنی که زندگی او و همسرش بر مبنای منافع، سلطه و کنترل طرفین پیش می رود ...
بگویند که برو و پاهای شوهرت را در تشت آبی بگذار ...
و ماساژ بده و خشک کن و بوسه ای هم بزن ...
حتماً واکنش نشان خواهد داد و خواهد گفت: با این کار، سلطه او بر من بیشتر خواهد شد ...
قطعاً اگر در آن برنامه، برعکس این موضوع نیز گفته می شد ...
و مردان به شستن پای همسرانشان توصیه می شدند، باز هم واکنش ها منفی بود ...
و مردها می گفتند:
فقط همین مان مانده است که پای زنمان را بشوییم و او را پررو تر کنیم ... !
اما زن و مردی که همدیگر را عاشقانه دوست دارند ...
دل شان برای هم نه تنها می تپد که می لرزد ...
عشق را با ایثار برای همدیگر معنی کرده اند ...
دلتنگ یکدیگر می شوند، به خاطر درد یکی، درد در تمام وجود دیگری پراکنده می شود ...
هر دو می کوشند در خوشحال کردن هم، از یکدیگر پیشی بگیرند ...
خیلی راحت می توانند در خلوت عاشقانه شان، پای دیگری را بشویند ...
ماساژ دهند، خشک کنند، ببوسند و به همدیگر آرامش دهند ...
عشق که باشد، نه آن که پای دیگری را می شوید ...
احساس می کند که در موضع پایین تری قرار گرفته ...
و نه دیگری حس تسلط و تفرعن پیدا می کند ...
مشکل اصلی زندگی های مشترک امروزی این است که ...
به قول دکتر ویلیام گلاسر، اسطوره روان شناسی آمریکا و بنیانگذار تئوری انتخاب ...
همسران می خواهند همدیگر را کنترل کنند ...
و این کنترل گری، دیگر جایی برای عشق باقی نمی گذارد ...
عشق هم که نباشد، این طلاق است که سکه رایج می شود ...
بعضی ها با طلاق قانونی از هم جدا می شوند ...
و بسیار بیشتر از آنها، با طلاق عاطفی، دل هایشان را از هم جدا می کنند ...
و در خانه های مشترک شان سنگربندی می کنند تا روزی که مرگ، آنها را از هم رها کند ... !
✅ مطلب حاوی نکات بسیار مهمیه ...
و از دیدگاه انسانی به قضیه نگاه کرده ...
نه از جهت زن سالاری، زن ستیزی و غیره ...
🔸 کامنت های موافق این مطلب در عصر ایران اما خیلی جالبه! ...
اینکه دیگه از سرزنشِ اون خانم کارشناس خبری نیست یا کمتر به چشم میاد! ...
اونم بعد موج اعتراض ها در فضای مجازی که صدا و سیمای یزد رو به عذرخواهی واداشت ...
🔸 شستن پای همسر به کنار که دیگه ضرب المثلی شده برای مردم ما ...
این واکنش ها و موضعگیری های جدید نشون میده که ...
عشق، گمشده انسان قرن ماست ...
نه فراموش میشه ...
نه سرکوب ...
نه حتی میشه سرش کلاه گذاشت ...
✅ به قول شاعر:
"هر که در عشق سر از قله بر آرد هنر است ...
همه تا دامنه کوه تحمل دارند" ...
"حدیث هر وقت می رسید ...
خانه زیر و رو می شد ...
کفش و لباس ملیحه را می پوشید ...
سوار من می شد ...
با عمو ایثار کشتی می گرفت ...
دیشب که آمد ...
نه حرف زد، نه خندید، نه شلوغ کرد ...
از عرفان پرسیدم: حدیث تب دارد ... ؟
گفت: نه، تبلت دارد" ... !
حکایت برخی عشق های مجازی امروزی ! ...
"با دلت حسرت هم صحبتی ام هست، ولی ...
سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم" ؟! ... (+)
"از گرما می نالیم، از سرما فرار می کنیم ...
در جمع، از شلوغی کلافه می شویم ...
و در خلوت، از تنهایی بغض می کنیم ...
تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم ...
و آخر هفته هم بی حوصلگی تقصیر غروب جمعه است و بس ...
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ...
ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ دقایق ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺸﮑﯿﻞ می دهند ...
ﻣﺪﺭﺳﻪ، ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ، ﮐﺎﺭ ...
ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺳﻔﺮ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﻢ ...
ﺑﺪﻭﻥ لذت از ﻣﺴﯿﺮ ...
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ است ﮐﻪ می خواهیم ﺑﮕﺬﺭد" ...
تا 2 سال پیش ...
این توجه و قدر لحظات رو دونستن - کم و بیش - سرلوحه زندگی ام بود ...
داشت یادم می رفت ...
شاید به دلیل یک سری مشغله ها ...
دستش درد نکنه هر کی که این مطلب رو نوشت ...
یادآوری شد برام ...
خبر خودکشی 2 دختر اصفهانی حدود 2 هفته پیش منتشر شد ...
سقوط از پل شهید چمران اصفهان ... (+)
یکی از این آنها به دلیل شدت جراحات درگذشت ...
و دیگری دچار شکستگی های متعدد شد ...
علت خودکشی این دختران دانش آموز هر چه که بود ...
نباید نادیده گرفته بشه ...
فیلمی که عسل و نیلوفر قبل از خودکشی ضبط کردند ... (+)
حاوی نکات بسیار مهمی هست ...
رفتار، ادبیات و گفتار این دختران نوجوان نشانگر بیراهه رفتن آنهاست ...
در نگاه اول مقصر این جریان ...
اول خانواده ها هستند، دوم خودشون ...
بعد مدرسه ...
مقصر اول و آخر این ماجرا - اما - مسئولان جامعه هستند ...
غفلت خانواده ها ...
ناکارآمدی مدارس ...
و ناتوانی متولیان فرهنگی و دینی ...