جمعه پانزدهم آذر ۱۳۹۲ ساعت توسط یک خبرنگار

 پروفسور کاظم معتمدنژاد درگذشت ...

خبرش رو در وبلاگ "علوم ارتباطات" خوندم ... 

بعدش پیامک، کامنت، ایمیل و ...

بود که بین بچه های ارتباطات رد و بدل شد ...

به هم خبر دادیم و تسلیت گفتیم ...

برای اهالی رسانه ..

اونم کسانی که در دانشگاه علامه طباطبایی (ره) درس خوندند ... 

پرفسور معتمدنژاد یعنی پدر علم ارتباطات ...

از بیماری پارکینسون و همین طور به حالت کُما رفتن ایشون خبر داشتیم ...

اردیبهشت امسال - در مراسم رونمایی از سردیس او در فرهنگسرای رسانه تهران ...

به همین دلیل حضور نداشت ...

و قابل پیش بینی بود در همایش نکوداشتش ...

که قرار بود شنبه آینده - 23 آذر ماه در نخستین روز از هفته پژوهش ...

در سالن شهید مطهری دانشکده علوم اجتماعی ..

و ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی (ره) برگزار بشه نیز نخواهد بود ...

اما استاد هم رفت ...

از دنیایی که سرای ماندن نیست ...

پیرمرد دوست داشتنی دانشکده علوم ارتباطات ...

با گام های آهسته و استواری که بر می داشت ...

استادِ استادهای ما بود ...

و نویسنده بسیاری از کتاب های ما ...

بنیانگذار علم ارتباطات و احیاگر آموزش روزنامه‌نگاری در ایران ...

که تألیفات و ترجمه های ایشون ...

هنوز هم از جمله منابع مرجع روزنامه‌ نگاری کشور به حساب میاد ...

همیشه امیدوار بود و رو به جلو ...

در بیشتر از نیم قرن تولید علم در حوزه ارتباطات ...

بومی سازی دانش روزنامه‌ نگاری و حقوق مطبوعات ...

برای ترویج اخلاق حرفه ای در فعالیت های مطبوعاتی نیز خیلی تلاش کرد ...

درگذشت ایشون رو به جامعه رسانه ای کشور به ویژه شاگردانش ...

و همه استادان روزنامه نگاری و ارتباطات تسلیت میگم ...

بعد نوشت:

تهران، قطعه نام‌ آوران، اینجا همه غمگین‌ اند ... (+)

این پُست قرار بود بیشتر درباره "روز دانشجو" باشه ...

ولی قسمت این شد که یاد "همیشه استاد" رو گرامی بداریم ...

فرقی هم نمیکنه ...

استاد و دانشجو، هر دو مسافران یک قطارند ...

یکی پیشرو و دیگری دنباله رو ...

مهم اینه که قطار علم و دانش از حرکت باز نمونه و راهش رو درست بره ...

و در هر ایستگاه ثمرات و سوغاتی های مفیدی داشته باشه ...

سخنی از شهید بهشتی (ره) هست که خیلی جای تأمل داره:

"دانشجو مؤذن جامعه است، اگر خواب بماند نماز امت قضا می شود" ...

امیدواریم که به حول و قوه الهی ...

گوش شیطان کر و چشم دشمنان کور ...

دانشجویان امروز ما - هم  ...

سختکوش، پرسشگر، درسخوان، محقق، آگاه، بیدار و آینده نگر باشند ... :)

      

روز دانشجو بر همه دانشجویان عزیز مبارک ...

🔹 قبل نوشت ... (+)

برچسب ها :

کاظم معتمدنژاد

،

علوم ارتباطات

،

روزنامه نگاری

،

خبرنگاری

چهارشنبه پانزدهم آذر ۱۳۹۱ ساعت توسط یک خبرنگار

    

16 آذر 1332 هجری شمسی ...

دانشجویان در اعتراض به سفر نیکسون ...

معاون رئیس جمهور وقت آمریکا، در دانشگاه تهران به تظاهرات پرداختند ....

در آن روز سه نفر از دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران ...

به نام های احمد قندچی، مهدی شریعت رضوی و مصطفی بزرگ نیا به شهادت رسیدند ...

سالروز شهادت این دانشجویان ...

به عنوان یاد و نمادی از حرکت و حضور آگاهانه شون روز دانشجو نامیده شد ...

تا ثابت بشه که دانشجو، فرزند آگاه زمان خویش است ...

حتی اگر دانشکده حقوق دانشگاه تهران ...

در آن سفر به ریچارد نیکسون دکترای افتخاری بدهد ...

      

روز دانشجو رو از جهات دیگر هم میشه بررسی کرد ...

اینکه دوران دانشجویی با تموم سختی ها و مشکلاتش ...

از بهترین ایام زندگی هر فرد تحصیلکرده ای به حساب میاد ...

یه جور دوران طلائی ... 

ما که دانشجو بودیم ...

دنیای ما، دنیای پرشور و حرارتی بود که دیگه تکرار نشد ...

دنیایی پُر از دغدغه نمره و جزوه، اضطراب شب امتحان ... 

و در کنار اون، احساس مسئولیت داشتن در قبال همه چیز ... !

... 

احساس اصلاح کردن دنیا و رفع تموم مشکلات جامعه ... !

...  

احساس اینکه ما آینده سازیم پس نباید بی تفاوت باشیم ...

...  

اگر کم و کاستی دیدیم، اعتراض کنیم و بیدار باشیم ...

و این بیداری رو در بحث و تبادل نظر خلاصه می کردیم ... !

... 

دنیایی سرشار از احساسات پاک، همراه با شوق دانستن ... 

گاهی به روزنامه تازه تأسیس  "جامعه" سرک می کشیدیم ... 

گاهی به برکت استادانی دیگر به "کیهان" و "اطلاعات" می رفتیم ...

و هیجان ها و لحظات اونا رو نظاره می کردیم ...

در حالی که صبح با ده نمکی - مدیرمسئول نشریه شلمچه - مصاحبه می کردیم ...

بعد از ظهرش نوار مصاحبه بورقانی ...

- معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد - رو برای کلاس فردا آماده می کردیم ...

چه سال هایی بود ...

سال های آموختن و تجربه کردن ...

سال های رشد و نمو قارچ گونه روزنامه در ایران ...

توی اون سال های پرالتهاب ... 

آموختیم که نباید به لحظه ها دل سپرد ...

نباید در رنگ ها، جناح ها و پُست و مقام ها گم شد ... 

و آموختیم که روزنامه نگاری رو به عنوان شغل خود نگاه کنیم ...

و اونو فدای عناصر پوچ و بی محتوا نکنیم ...

گرچه این آموخته های شعارگونه، در بسیاری موارد برای ما گرون تموم شد ...

خلاصه ...

دوران دانشجویی ما، دنیایی آرمانی بود ...

که برای ورود به این دنیای پرالتهاب ولی با نشاط باید دانشجو بود ...

البته من فقط به یه شرط حاضرم برگردم به اون دوران ...

یعنی دوباره دانشجو بشم ...

اینکه پای امتحان و نمره در میون نباشه ... 

اونم که لابد نمیشه ... 

پس فعلا بی خیال ...

و خوش باش به همین ایام که می گذره ...

... 

و  اما اینکه دانشجوی امروز چه می کنه و چه دغدغه هایی داره ... ؟

و در کدوم مسیر گام برمیداره رو خودش باید بگه ...

    

برچسب ها :

روز دانشجو

،

روزنامه نگاری

،

خبرنگاری

،

یک خبرنگار

مشخصات
        سوژه نگار 🔹
صرفا جهت اطلاع:
دامنه ir رو بنا به دلایلی تمدید نکردم!
بنابراین و طبق مقررات سامانه‌ ایرنیک،
اسم و دامنه [بعد از آزادسازی] توسط دیگری راه اندازی شد!
پس soozhenegar.ir دیگه متعلق به من نیست ..
🔹
برچسب ها