جمعه نوزدهم مرداد ۱۳۹۷ ساعت توسط یک خبرنگار

خیلی ممنونم از دوستان عزیزی که در روز خبرنگار به یادم بودند ...

وسط این همه حرف و خبر ...

بخوانید از هدیه شهردار قزوین به خبرنگاران - قبر رایگان! ... (+)

در حال حاضر - رشت، شهردار نداره ...

یاد بگیره ازش ... :)

برچسب ها :

سوژه نگار

،

روز خبرنگار

،

نوشتن

،

یک خبرنگار

سه شنبه هفدهم مرداد ۱۳۹۶ ساعت توسط یک خبرنگار

این روزها نتایج کنکور سراسری داوطلبان اومده ...

یاد روزهای قبولی خودم در دانشگاه می افتم ...

رشته تحصیلی ام رو خیلی دوست داشتم ...

لحظه ای که خبر قبولی ام رو شنیدم، بسیار شیرین بود و رویایی ...

اون حس خوب هنوزم با من هست ...

در کنار شور و شوق و هیجان، موفقیت ها و ماجراهای دلنشینی که داشتم ...

کاستی ها، سختی ها و ناکامی های بسیاری هم در این راه بود ...

با این حال - هیچ وقت - از انتخابم پشیمان نشدم ...

خدا رو شکر ...

گاهی با خودم فکر می کنم ...

این مداومت، صبوری و امیدواری در راهی که همراهی نیست ...

شاید از معجزات عشق باشه و بس ...

و حالا در آستانه روز خبرنگار این شعر حافظ به ذهنم متبادر شده ...

"چو عاشق می ‌شدم گفتم که بردم گوهر مقصود ...

ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد" ...

ول کن هم نیست! ... :)

برچسب ها :

سوژه نگار

،

روز خبرنگار

،

حافظ نوشت

،

یک خبرنگار

یکشنبه هفدهم مرداد ۱۳۹۵ ساعت توسط یک خبرنگار

به نام خداوند لوح و قلم ...

به زودی در این مکان مطلبی نگاشته می شود ...

ان شاءالله ... :)

بعد نوشت:

چقدر این به زودی طول کشید ... ؟!

اون لحظه که این عبارت رو می نوشتم ...

باید به این فکر می کردم که روز خبرنگار که میاد، کار و برنامه ها فشرده تر میشه ...

حالا البته که باید گفت: هفته و روزهای خبرنگار ...

به هر حال عذرخواهی ...

راستش هر روز و هر لحظه دلم اینجاست، حتی اگر نباشم ...

الان برای نوشتن اون مطلبی که ساعت 26 دقیقه بامداد 17 مرداد ماه در ذهنم بود ...

کمی دیر شده - بماند برای بعد - ان شاءالله ...

فقط اینو بنویسم که یکی از مدیران استان ...

دیروز در یک نشست خبری در توصیف خبرنگاری دفاع مقدس گفت:

وقتی خبرنگار در حوزه دفاع مقدس می نویسد ...

به سبب تعلق خاطری که به این فرهنگ دارد، قلبش هم به فکرش کمک می کند ...

اون لحظه به خودم که فکر کردم ...

دیدم در تمام این سال ها در همه حوزه های خبری که داشتم ...

قلبم به فکرم در نگارش خبر کمک کرده ...

و خیلی داستان ها دارم از این قلب نگاری ها و فکر نوشته ها ...

و خاطره ها از سایه روشن های خبرنگاری که بماند ...

روح تمام شهیدان عرصه خبر و اطلاع رسانی شاد ...

و تشکر بسیار زیاد از همه آنها که روز خبرنگار رو بهم تبریک گفتند ... 

به رسم ادب و برای یادگاری ...

شعر و آهنگ زیبای همین است زندگی ...

در پُست زندگی تقدیم شما ...

برچسب ها :

سوژه نگار

،

یک خبرنگار

،

نوشتن

،

روز خبرنگار

پنجشنبه شانزدهم مرداد ۱۳۹۳ ساعت توسط یک خبرنگار

17 مرداد ماه ...

سالروز شهادت خبرنگار شهید محمود صارمی و روز خبرنگار گرامی باد ...

بعد نوشت:

راستش امسال خیلی مثل قبل (++) دل و دماغ نوشتن درباره روز خبرنگار رو نداشتم ... !

دیدید وقتایی که آدم یه موضوعی براش از فرط تکرار بی فایده میشه ... !

شده حکایت ما و این روزی که به نام ماست ... :|

با این حال محبت و لطف دو تا از دوستان باعث شد ...

که اینجا تشکری داشته باشم ازشون و همه آنها که - به نحوی - یادی از ما کردند ...

یلدای عزیز و آقا امیرحسینِ گُل گلاب امسال غافلگیرم کردند ...

و پُستی به ما اختصاص دادند ... !

به خودشون هم گفتم: ما عادت به این خوبی ها نداریم ...

و خیلی بلد نیستیم محبتشون رو جبران کنیم ...

جُز مقادیری تشکر و آرزوی توفیق و تندرستی ... :)

برچسب ها :

سوژه نگار

،

روز خبرنگار

،

نوشتن

،

یک خبرنگار

چهارشنبه شانزدهم مرداد ۱۳۹۲ ساعت توسط یک خبرنگار

همیشه از قاصدک خوشم میومد ...

اتفاقا طبیعت سرسبز ما هم پُر بوده از قاصدک های نرم و لطیف ... :)

اغلب، قاصدک رو معادل خبررسان و خبرآور می دونیم ...

اونم فقط خبرهای خوش ...

نمی دونم چرا امسال در آستانه روز خبرنگار، به یادش افتادم ... ؟!

اونم در روزگاری که ما برای تهیه خبرهای خوش، باید خیلی انتظار بکشیم ...

و خیلی جست و جو کنیم ...

"دنیا پُر شده از قاصدک هایی که راهشان را گم می کنند ... ! 

نه می توانی خبری دهی ...

و نه خبری بگیری! " ...

البته ناامید نیستیم، می پرسیم و پیگیری می کنیم ...

جُز این هم نباید باشه ...

وقتی خبرنگاران مدعی اند که وجدان بیدار جهان و تصویرگران زمان خویش اند ...

در این روز میشه از مسائل و مصائب خبرنگاری نوشت ...

اینکه هنوز هم بسیاری از خبرنگاران از ابتدایی ترین مزایای شغلی بی بهره اند ...

از ساعت کاری و مرخصی گرفته تا بیمه و تسهیلات و امنیت شغلی ...

یا از زیبایی ها و جذابیت های آن حکایت کرد ...

از کنجکاوی ها، بی تابی ها و لحظه شماری های تولید یک خبر گرفته ...

تا شوق و شیرینی به ثمر نشستن آن ...

از هیجانات به روز بودن و تحرکاتش گرفته تا لذت رشد و تحول، در این راه بی انتها ...

اما بهتره از همه اینها بگذریم ...

و یادی بکنیم از شهيد حوزه قلم و انديشه ...

خون نگار مظلوم و بی دفاعی که هر سال به نام نامی اش روز خبرنگار رو گرامی می داریم ...

"هفدهم مرداد ماه سال 77  ...

اينجا محل كنسولگری ايران در مزار شريف است ...

من محمود صارمی ...

خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ايران هستم ...

گروه طالبان چند ساعت پيش وارد مزار شريف شدند" ...

خبر فوری:

"مزار شريف به دست طالبان سقوط كرد ...

عده‌ای از افراد طالبان در محوطه كنسولگری ديده می‌شوند ...

به من بگوييد كه چه وظيفه‌ای" ...

و ناگهان ارتباط تلفنی قطع میشه...  

بدین ترتیب شهید صارمی ...

آخرین گزارش خبری اش رو ققنوس وار با جان خویش به ثبت رسوند ...

تا 17 مرداد ماه هر سال به عنوان روز خبرنگار ماندگار بشه ...

خلاصه اینکه؛

"صعب روزی، بوالعجب کاری، پریشان عالمی"...

شده حکایت خبرنگاری ما ...

و اما بعد! ... :)

برچسب ها :

روز خبرنگار

،

نوشتن

،

یک خبرنگار

،

شهید محمود صارمی

مشخصات
        سوژه نگار 🔹
صرفا جهت اطلاع:
دامنه ir رو بنا به دلایلی تمدید نکردم!
بنابراین و طبق مقررات سامانه‌ ایرنیک،
اسم و دامنه [بعد از آزادسازی] توسط دیگری راه اندازی شد!
پس soozhenegar.ir دیگه متعلق به من نیست ..
🔹
برچسب ها