این روزها نتایج کنکور سراسری داوطلبان اومده ...
یاد روزهای قبولی خودم در دانشگاه می افتم ...
رشته تحصیلی ام رو خیلی دوست داشتم ...
لحظه ای که خبر قبولی ام رو شنیدم، بسیار شیرین بود و رویایی ...
اون حس خوب هنوزم با من هست ...
در کنار شور و شوق و هیجان، موفقیت ها و ماجراهای دلنشینی که داشتم ...
کاستی ها، سختی ها و ناکامی های بسیاری هم در این راه بود ...
با این حال - هیچ وقت - از انتخابم پشیمان نشدم ...
خدا رو شکر ...

گاهی با خودم فکر می کنم ...
این مداومت، صبوری و امیدواری در راهی که همراهی نیست ...
شاید از معجزات عشق باشه و بس ...
و حالا در آستانه روز خبرنگار این شعر حافظ به ذهنم متبادر شده ...
"چو عاشق می شدم گفتم که بردم گوهر مقصود ...
ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد" ...
ول کن هم نیست! ... :)














🔹