جمعه شانزدهم شهریور ۱۳۹۷ ساعت توسط یک خبرنگار

فیلم سینمایی آدم برفی امروز از شبکه 3 سیما پخش شد ...

فیلمی که پس از 3 سال توقیف در سال 76 اکران ...

و با مخالفت گروه های فشار مواجه شده بود ...

این فیلم به کارگردانی داوود میرباقری ...

و بازی اکبر عبدی، داریوش ارجمند، آزیتا حاجیان و پرویز پرستویی ساخته شد ...

چه جنجال ها که در آن سال ها ...

به بهانه ایفای نقش اکبر عبدی در لباس یک زن به پا نشد ... ؟!

از تیترهای هفته نامه شلمچه به مدیرمسئولی مسعود ده نمکی ...

در مخالفت با اکران آدم برفی گرفته تا کفن پوشیدن، شعار وا اسلاما سر دادن و ...

آدم برفی - پس از آن - بارها از شبکه های مختلف تلویزیون پخش شد ...

سوال اینجاست ...

فایده آن توقیف و جنجال ها چه بود ... ؟!

ارزش هایی که با اکران فیلم آدم برفی به خطر می افتاد، دقیقا چه بود ... !؟ 

جامعه چقدر به آنچه نگرانش بودند، پایبند ماند ... ؟!

و چرا ... ؟!

چه شد که این فیلم بعدها از تلویزیون پخش شد ... ؟!

ارزش ها عوض شدند ... ؟!

یا هشدار فیلم درباره مهاجرت ایرانیان بعد از سال ها جدی گرفته شد ... ؟!

داوود میرباقری، نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی آدم برفی ...

سال 89 در مصاحبه ای گفت:

 مشکل آدم‌ برفی این بود که کمی جلوتر از زمانش فکر می‌کرد ...

امروز دیگر آدم‌ برفی پدیده‌ خاصی محسوب نمی‌ شود ...

چون همه‌ پیش‌بینی‌هایش محقق شده است ...

متأسفانه این مضمون در آن زمان قابل درک نبود ...

به دلیل یک سری حساسیت‌ های بیهوده‌ سیاسی، این مضمون در آن روزگار درک نشد ...

و تلف شد ... (+)

برچسب ها :

صدا و سیما

،

روزنامه نگاری

،

پرویز پرستویی

پنجشنبه پانزدهم شهریور ۱۳۹۷ ساعت توسط یک خبرنگار

بگو: چشم ...

ولی کار خودت رو بکن ...

توصیه پدر (میرطاهر مظلومی) به پسر (ارسلان قاسمی) ...

تا در جواب مادر (نگار عابدی) بگه ...

برشی از سریال "آرام می‌گیریم" که از شبکه آی فیلم بازپخش میشه ...

 

🔹 روابط اجتماعی خیلی ها بر اساس این روش جلو میره ...

🔸 همین ماه پیش ...

این حرف رو از زبان یکی از مدیران شنیدم که داشت به بقیه دیکته می کرد ...

برای آرام کردن محیط، به قول خودش ...

🔸 چند سال پیش هم این حرف رو یکی از دوستانم نصیحت وار بهم گفت ...

برای عبور از مشکلات، مثلا ...

🔹 من اما - هرگز - این حرف رو قبول ندارم ...

برای مصلحت، حتی ...

🔸 آدم های این مدلی نه تنها صداقت رو قربانی می کنند ...

بلکه سلامت جامعه رو هم از بین می برند ... 

🔹 🔹 🔹

برچسب ها :

صدا و سیما

،

ارتباطات

،

روزگار ما

سه شنبه ششم شهریور ۱۳۹۷ ساعت توسط یک خبرنگار

از نامردی های مردمان ...

دو مورد هست که در هر جمع و هر جایی ببینم ...

ساکت نمی مونم ...

یکی وقتی توی ذوق شخصی می زنند (عشق و علاقه اش مثلا) ...

یکی هم وقتی فرد یا افراد ضعیف و ساده دل رو مسخره می کنند ... !

مثل برنامه ایرانیوم شبکه سه که ایرج ملکی و برادرزاده اش مونا ...

از چهره های اینستاگرام رو آورد ...

و رسما تحقیرشون کرد ... !!

حیف بودجه و سرمایه ای که به دست اینها هدر میره ...

شوخی یه چیزه، تحقیر و تمسخر چیز دیگه ... !

گویا _ واقعا _ قید اخلاق رو زده این رسانه مثلا ملی ... !

پرداختن به فضای مجازی ...

به خصوص آدم ها و افراد اینستاگرام که به هر دلیلی معروف شدند ...

خیلی هم خوبه این روزها ...

نه به این شکل مبتذل و تمسخرآمیز ... !

متأسفم برای دست اندرکاران این برنامه تلویزیونی ...

حداقل برای این قسمتی که من دیدم ...

برچسب ها :

صدا و سیما

،

فضای مجازی

سه شنبه چهارم اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت توسط یک خبرنگار

امروز، روز رادیو ...

4 اردیبهشت 1319 ...

سالروز آغاز به کار رادیو در ایران ...

رادیو برای من یعنی صبح جمعه با شما ...

قصه ظهر جمعه ...

تصنیف ها و آهنگ های ساعت 13:30 هر روز ...

بعدها هم رادیو پیام ...

این اواخر، گاهی اخبار پیک بامدادی ...

و بعدش هم تقریبا تمام ... !

برچسب ها :

صدا و سیما

،

روز رادیو

جمعه سیزدهم بهمن ۱۳۹۶ ساعت توسط یک خبرنگار

🔹 عصر ایران در مطلبی ...

با عنوان چرا شست و شوی پای همسر در فضای مجازی جنجال به پا کرد؟ ...

به قلم مرتضی مونسی نوشت:

حرف های خانمی که در شبکه استانی یزد، توصیه هایی برای زنان کرده بود ...

نقل محافل و شبکه های اجتماعی شده است ...

او در این برنامه خطاب به زنان می گوید: 

اگر می خواهید در دل شوهران تان جای بگیرید ...

هر از گاهی تشتی پر از آب یا شیر کنید و پاهای او را ماساژ دهید ...

با حوله خشک کنید و بوسه ای بر آن بزنید ...

همان طور که پیش بینی می شد ...

فیلم این حرف ها به سرعت در شبکه های مجازی دست به دست شد ...

و موجی وسیع علیه آن شکل گرفت ...

حتی صدا و سیمای یزد هم بابت پخش این سخنان از تلویزیون عذرخواهی کرد ... (+)

واقعیت تلخ این است که بسیاری از ازدواج ها در ایران، نه عاشقانه شکل می گیرد ...

و نه عاشقانه ادامه می یابد ...

با تأسف فراوان می توان گفت:

زندگی های مشترک امروزی، عمدتاً شکل معامله گرفته اند ...

یا به این خاطر ازدواج می کنند که بعد از سال ها تجرد، باید طبق رسم اجتماعی ازدواج کنند ...

تا به قول معروف، سر پیری کسی باشد که یک لیوان آب دست شان بدهد ...

در ازدواج هایی که زن می خواهد مرد را تحت سلطه خود در آورد ...

و مرد هم حتی قبل از ازدواج در اندیشه کشتن گربه دم حجله است ...

روابط خانوادگی بر اساس فرمول قدرت شکل می گیرد ...

که در آن، هر کدام از زوج ها سعی می کنند دیگری را کنترل کنند ...

اینجاست که مفاهیم احمقانه و البته رایجی مانند مردسالاری و زن ذلیلی شکل می گیرد ...

و کل زندگی مشترک را در یک ادبیات غیرعاشقانه تعریف می کند ...

زندگی های مشترک کنونی را ببینید ...

اغلب شان بر اساس تسلط یکی از همسران بر دیگری شکل گرفته است ...

یا در بهترین حالت، وضعیت توازن قوا برقرار است و جنگ سرد ... !

بدیهی است که عشق در چنین وضعیتی، محلی از اعراب ندارد ...

و چیزهایی مانند هدیه گرفتن و بیرون رفتن ...

و جشن سالگرد ازدواج و مهمانی های خانوادگی و غیره رویکرد مناسکی و آیینی دارند ...

حال اگر به زنی که زندگی او و همسرش بر مبنای منافع، سلطه و کنترل طرفین پیش می رود ...

بگویند که برو و پاهای شوهرت را در تشت آبی بگذار ...

و ماساژ بده و خشک کن و بوسه ای هم بزن ...

حتماً واکنش نشان خواهد داد و خواهد گفت: با این کار، سلطه او بر من بیشتر خواهد شد ...

قطعاً اگر در آن برنامه، برعکس این موضوع نیز گفته می شد ...

و مردان به شستن پای همسرانشان توصیه می شدند، باز هم واکنش ها منفی بود ...

و مردها می گفتند:

فقط همین مان مانده است که پای زنمان را بشوییم و او را پررو تر کنیم ... !

اما زن و مردی که همدیگر را عاشقانه دوست دارند ...

دل شان برای هم نه تنها می تپد که می لرزد ...

عشق را با ایثار برای همدیگر معنی کرده اند ...

دلتنگ یکدیگر می شوند، به خاطر درد یکی، درد در تمام وجود دیگری پراکنده می شود ...

هر دو می کوشند در خوشحال کردن هم، از یکدیگر پیشی بگیرند ...

خیلی راحت می توانند در خلوت عاشقانه شان، پای دیگری را بشویند ...

ماساژ دهند، خشک کنند، ببوسند و به همدیگر آرامش دهند ...

عشق که باشد، نه آن که پای دیگری را می شوید ...

احساس می کند که در موضع پایین تری قرار گرفته ...

و نه دیگری حس تسلط و تفرعن پیدا می کند ...

مشکل اصلی زندگی های مشترک امروزی این است که ...

به قول دکتر ویلیام گلاسر، اسطوره روان شناسی آمریکا و بنیانگذار تئوری انتخاب ...

همسران می خواهند همدیگر را کنترل کنند ...

و این کنترل گری، دیگر جایی برای عشق باقی نمی گذارد ...

عشق هم که نباشد، این طلاق است که سکه رایج می شود ...

بعضی ها با طلاق قانونی از هم جدا می شوند ...

و بسیار بیشتر از آنها، با طلاق عاطفی، دل هایشان را از هم جدا می کنند ...

و در خانه های مشترک شان سنگربندی می کنند تا روزی که مرگ، آنها را از هم رها کند ... !

 

✅ مطلب حاوی نکات بسیار مهمیه ...

و از دیدگاه انسانی به قضیه نگاه کرده ...

نه از جهت زن سالاری، زن ستیزی و غیره ...

🔸 کامنت های موافق این مطلب در عصر ایران اما خیلی جالبه! ... 

اینکه دیگه از سرزنشِ اون خانم کارشناس خبری نیست یا کمتر به چشم میاد! ... 

اونم بعد موج اعتراض ها در فضای مجازی که صدا و سیمای یزد رو به عذرخواهی واداشت ...

🔸 شستن پای همسر به کنار که دیگه ضرب المثلی شده برای مردم ما ... 

این واکنش ها و موضعگیری های جدید نشون میده که ...

عشق، گمشده انسان قرن ماست ...

نه فراموش میشه ...

نه سرکوب ...

نه حتی میشه سرش کلاه گذاشت ...

✅ به قول شاعر:

"هر که در عشق سر از قله بر آرد هنر است ...  

همه تا دامنه‌ کوه تحمل دارند" ...

برچسب ها :

صدا و سیما

،

فضای مجازی

،

روزگار ما

جمعه پانزدهم دی ۱۳۹۶ ساعت توسط یک خبرنگار

پ. ن:

این کاریکاتور امروز از مجله مراحم بازنشر شد ...

با موضوع سانسور مصاحبه در اخبار صدا و سیما ...

اثر 3 سال پیش مصطفی ستاریان خوراسگانی ...

کاریکاتوریست اصفهانی ...

گفتنی است ... :)

وی روزگاری در بلاگفا وبلاگ کاریکاتور شیرین به شرط خنده! داشت ... :)) 

برچسب ها :

صدا و سیما

،

اقتصاد مریض

،

گرانی

جمعه پانزدهم بهمن ۱۳۹۵ ساعت توسط یک خبرنگار

تا مدت ها که چه عرض کنم ...

هنوز هم محمد منصوری صدایش می زدیم ...

مرحوم حسن جوهرچی رو میگم ...

که صبح امروز بر اثر ایست قلبی درگذشت ... (+)

خدا رحمتش کنه ...

محمد منصوری نقش ماندگار مرحوم جوهرچی در سریال در پناه تو بود ...

سریالی خانوادگی‌ که داستان چند دانشجوی تئاتر رو روایت می کرد ...

عشق و عاشقی و فراز و نشیب هایش ...

با پخش این سریال در ابتدای دهه 70 ...

نوعی کلیشه‌ شکنی در نمایش عشق در آثار تلویزیونی اتفاق افتاد ...

محمد پسر محجوب دانشکده ...

همکلاسی اش - مریم که دختری زیبا و موقر بود - رو دوست داشت ...

علاقه ای ناب و دو طرفه ...

که با خواستگاری یهویی رامین، پسر دست و پا چلفتی کلاس پنهان ماند ...

همین قدر کافیه که بنویسم ...

محمد منصوری و مریم افشار ...

تاوان کتمان دوست داشتن هاشون رو بدجوری پس دادند ...

غرور، لجبازی، ترس، کمرویی و مواردی از این دست ...

خیلی مواقع مانع ابراز عشق و علاقه افراد میشه ...

سریال در پناه تو این لایه پنهان روابط عاطفی آدم ها رو به خوبی آشکار کرد ...

بیان درست و به موقع احساسات واقعی به طرف مقابل ...

امری مهم و کلیدی در ارتباطات انسانی هست ...

که خیلی ها ناتوان از انجامش هستند ...

این حدیث که ...

من عشق فکتم و عف فمات فهو شهید ...

هر كه عاشق شود و عشق خويش را كتمان كند ...

و پاكدامنى ورزد و با اين حال بميرد، او شهيد است ...

حتی اگر سند داشته باشه ...

نخواسته که فرد عاشق، عشق خود را از معشوق پنهان کنه ...

بلکه بر عفت و پاکدامنی در راه عشق و ابراز محبت تصریح داره ...

و اینکه این عشق رو از دیگران کتمان کنه و پرده دری نکنه ...

"تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی ...

گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش" ... (+)

برچسب ها :

صدا و سیما

،

حافظ نوشت

،

ارتباطات

چهارشنبه بیست و نهم دی ۱۳۹۵ ساعت توسط یک خبرنگار

اندر حکایت اشعار عاشقانه معاصر! ... :)

برچسب ها :

صدا و سیما

،

فضای مجازی

،

احسان علیخانی

یکشنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۵ ساعت توسط یک خبرنگار

بیشتر قسمت های سریال ماه و پلنگ رو دیدم تا حالا ...

این پُست به خاطر نقد و تجزیه و تحلیل اش نیست ...

سریال هنوز تموم نشده ...

یادش بخیر دانشکده ...

درس تجزیه و تحلیل برنامه‌های رادیو و تلویزیون ...

سه واحد بود ...

هنوزم با همون دید فیلم و سریال و حتی کارتون تماشا می کنم ...

گرچه قبل از این رشته دانشگاهی هم فیلم دیدنم همین طور بود ...

بگذریم ...

دو موضوع همزمان با تماشای این سریال به نظرم جالب اومد ...

یکی - این بیت از غزل سعدی:

"ملکا، مها، نگارا، صنما، بتا، بهارا ...

متحیرم ندانم که تو خود چه نام داری"؟! ... (+)

که داداشم به دختر 7 ساله اش یاد داده، بخونه ...

به خصوص وقتی که اسم ملکا رو در این سریال صدا می زنند! ... :)

من خودم - البته - این شعر سنایی غزنوی به یادم میاد:

"ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی ...

نروم جز به همان ره که توأم راه نمایی" ... (+)

مورد دیگه ...

کامنت های اینستاگردها ...

در صفحات بازیگران و عوامل این سریال در اینستاگرام هست ... !

ببینید مثلا:

- امشب به شعر و قصه گذشت ...

نتیجه گیری: کتایون به محسن نمیگه اجاقش کوره ...

اما بهش میگه مانی رو بیار پیش ما ...

- شانس آوردی فریدون بخشیدت ...

- کله شقی نکنی بلایی سر مانی بیاری ...

- ن بابا هنوز تکلیف شرکت کتی معلوم نشده ...

بعد حاج صنعان ب پسرش گفت کمک محسن کن با تمام ثروت اونم مونده ...

کتی ب ملکا گفت دو قبر کندم یکی برا تو یکی معلوم نیست برا کی ...

تکلیف اون قبرم معلوم نیس ...

- با این نقشت همه رو از خودت متنفر کردی ...

- بنظر من پسر عموی کتایون با ملکا ازدواج میکنه ...

- شخصیت ملکا دیگه زیادی خوبه ...

این مردها رو نباید بهشون رحم کرد ...

چون هر وقت باشه زهرخودشونو میریزن ...

هنوز زنی نشده که از مردی لطمه نخورده باشه ...

پس لازم نیست این همه گذشت ...

- واقعا متاسفم واسه کارگردان این فیلم همش شده تصادف ...

و رفتن زیر ماشین ؟؟ این چه وضعشه ... ؟؟

بهتر نیست اسم فیلمو عوض کنین تصادف ... ؟؟

گرفتیمون مسخره ... ؟؟

- کلن رسالت این فیلم نشان دادن تصادف در روز عقد می باشد ... !

 

و سایر نظرات و نوشته ها که در برخی موارد به چت های گروهی تبدیل میشه ...

یه چیزی تو مایه های اظهارنظرهای بعد تماشای فیلم در سینما ...

که تماشاچی ها در حال خروج از سالن به همدیگه میگن ...

یا صحبت های دانش آموزان دختر در وسایل حمل و نقل عمومی ...

درباره فیلم و سریال ها ...

و مواردی از این دست در دنیای واقعی ...

این حرف ها چه از سر جوک و خنده و مسخره باشه ...

چه برای سرگرمی و وقت گذرانی ...

چه نظر واقعی نویسنده ها ...

یه پیام مشترک داره ...

آدم ها دوست دارند حرف بزنند ...

هر چی پیش آمد خوش آمد ...

هر موقعیتی گیرشون اومد ...

در هر نسل و عصر و دورانی به نحوی ...

آدم ها دوست دارند ابراز عقیده کنند ...

و اظهار وجود ...

هر کی به اندازه وسع و بضاعتش ...

درک و سطح فکر و منطق و دانایی اش ...

یکی میشه سخنران و خطیب و عالم و دانشمند ...

یکی میشه بازیگر و هنرمند ...

یکی میشه کامنت نویس پای صفحه اینستاگرام ستاره ها و افراد مشهور ...

آدم ها دوست دارند با دیگران ارتباط برقرار کنند ...

این بخشی از پدیده های ارتباطی امروزی هست که اغلب دیده نمیشه ...

 به قول سهراب:

کار ما شاید این است ...

 که میان گل نیلوفر و قرن ...

پی آواز حقیقت بدویم ...

برچسب ها :

سعدی

،

سهراب سپهری

،

صدا و سیما

،

فضای مجازی

جمعه پنجم شهریور ۱۳۹۵ ساعت توسط یک خبرنگار

داوود رشیدی ...

بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایران صبح امروز از دنیا رفت ... (+)

دنیا همینه دیگه؛ فانی و ناپایدار ...

مهم اینه که نام و اثر نیک از آدم به یادگار بمونه که این مرحوم چنین بود ...

خدا رحمتش کنه ...

در کتاب سنگ قبر هنرمندان از قول این بازیگر اومده:

روی سنگ قبرم می ‌نویسم: آمدم، دیدم و رفتم ... 

برچسب ها :

صدا و سیما

،

کتاب

شنبه نهم مرداد ۱۳۹۵ ساعت توسط یک خبرنگار

لباس و نحوه پوشش هنرمندان ...

همیشه از موارد حاشیه ساز مراسم ...

و برنامه های مختلف سینمایی و تلویزیونی بوده و هست ...

مثل مراسم جشن حافظ امسال ...

که واکنش هفته نامه یالثارات رو به دنبال داشت ...

این نشریه که در اتخاذ موضعگیری های تند سابقه زیادی داره ...

با انتشار عکس های فرش قرمز بازیگران و هنرمندان نوشت:

دیوث کیست ؟ ... (+)

فعلا نه به این ادبیات رسانه ای ...

از نوع توهین، فحاشی و هتک حرمت به بهانه نهی از منکر کاری داریم ...

نه به بد و خوب و بایدها و نبایدهای برگزاری جشن حافظ ...

و پوشش و آرایش هنرمندان شرکت کننده اش ...

چرا که بارها در این مورد نوشته ایم ...

در واقع این مطلب رو نه به عنوان یک خبرنگار می نویسم ...

نه یک کارشناس علوم ارتباطات اجتماعی ...

بلکه از نگاه سوژه نگار می نویسم درباره یکی از بازیگران مورد علاقه! ... :|

مهران غفوریان ... !

و انتشار این عکس توهین آمیزش ...

که با عنوان لباس پیشنهادی برای جشن حافظ سال 96 مطرح شد ...

یعنی این هنرمند ... !

راهی بهتر از توهین و تمسخر حجاب و چادر بانوان ایرانی سراغ نداشت ... ؟!

برچسب ها :

سوژه نگار

،

یک خبرنگار

،

علوم ارتباطات

،

صدا و سیما

یکشنبه سوم مرداد ۱۳۹۵ ساعت توسط یک خبرنگار

یادم تو را فراموش ...

"آدم ها به جای اینکه قدر لحظه هاشون رو بدونند ...

با یاد لحظه هاشون زندگی می کنند" ...

دیالوگی از: سریال پریا ...

برچسب ها :

صدا و سیما

جمعه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۵ ساعت توسط یک خبرنگار

گفت: مزه دوستی به همین قهر و آشتی هاست ...

شنید: مزه دوستی به صداقت و پایداری اش هست ...

دیالوگی از: سریال در قلب من ...

برچسب ها :

صدا و سیما

،

دوست

سه شنبه هشتم تیر ۱۳۹۵ ساعت توسط یک خبرنگار

معاویه: قوی تر از ذوالفقار علی سراغ داری ... ؟

عمر و عاص: آری، جهل مردم ...

سریال امام علی (ع) ...

برچسب ها :

صدا و سیما

سه شنبه چهارم خرداد ۱۳۹۵ ساعت توسط یک خبرنگار

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور ...

من خودم تا انتها سریال آن را دیده ام ... 

راشد انصاری ...

پ. ن:

من که سریالش رو ندیدم ...

برچسب ها :

صدا و سیما

سه شنبه چهارم خرداد ۱۳۹۵ ساعت توسط یک خبرنگار

همه جا حرف از خرمشهر بود ...

از صبح دیروز که رفتم برای خبرنگاری تا همین حالا که اومدم برای سوژه نگاری ... :)

گرچه یه هفته ای بود که بخشی از خبرهای ما رنگ و بوی سوم خرداد داشت ...

و گرامیداشت روز آزادسازی خرمشهر ...

بخش جذاب ماجرا برای من تصویر صفحه نخست سایت بلاگفا بود ...

و بخش ویژه اش برنامه مردم چی میگن تلویزیون ...

قبلا بیننده اش نبودم ...

آهنگ ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته رو که پخش کردند ...

نشستم به تماشای این برنامه ...

علیرضا دلبریان به عنوان مهمان اومده بود ...

راوی و رزمنده دفاع مقدس ...

از جنگ تحمیلی گفت و لزوم حفظ ارزش های دفاع مقدس ...

این قسمت های برنامه خوب بود و قابل توجه ...

اما یه بخشی از برنامه ...

مجری - پیمان طالبی - اومد آدرس کانال تلگرام و صفحه اینستاگرام برنامه رو اعلام کنه ...

گفت: این آدرس ما در این جا که آبیه! ... 

منظورش تلگرام بود ... !

اینم نشانی صفحه برنامه ما در جایی که قبلا یه شکل دیگه بود ...

الان قرمز شده! ... 

اینستاگرام رو می گفت ... !

                                 

اینا چی میگن ... ؟!

به قول خودشون، اون وقت مردم چی میگن ... ؟!

یعنی چی ... ؟!

نکنه واقعا ممنوعیت نام بردن از تلگرام در رسانه ملی بخشنامه شده؟! ... (+)

چرا آخه ... ؟!

جای تأسف داره این روند اما خیلی تعجب نداره ...

چون این سیاست یک بام و دو هوا رو در موارد دیگه هم دیدیم ...

مثل استفاده از شبکه های اجتماعی چون فیس بوک و توییتر ...

توسط برخی از مسئولان کشور ...

در حالی که این شبکه ها در ایران فیلتر هستند ... !

تأسف بار تر اینکه ...

گاهی چنان سرگرمند که فیلتر بودن این شبکه ها یادشون میره ... !

یا نه حتی مورد داشتیم ...

وزیری فیلترشکن معرفی می کرد ... !

بگذریم ...

اما امیدواریم آنها که باید، نگذرند از چنین بایدها و نبایدهایی ...

و از چنین غفلت هایی ...

آهان ...

یه موضوع دیگه که مدتیه میخوام بنویسم ...

وقت و بهانه اش نبود ...

درباره تلفظ صحیح این دو پیام‌ رسان و شبکه اجتماعی محبوب و پرطرفداره ...

تِلِگْرام (Telegram) و اینْسْتاگْرام (Instagram) ...

شاید به نظر خیلی مهم نیاد ...

اما بهتر اینه که هر اسمی درست، ادا بشه ...

به خصوص که استفاده از این ها خیلی وسیع و فراگیر شده ...

به جای تمسخر و تحقیر دیگران، تلفظ صحیح کلمات بهشون گفته بشه ...

هر چه غیر مستقیم تر، بهتر ...

و اینکه ...

خداوند این سه شنبه ها رو از ما نگیره ...

اوقات فراغتی حاصل شد برای وبلاگ نویسی و وبلاگ خوانی ... :)

برچسب ها :

صدا و سیما

،

بلاگفا

،

تلگرام

،

اینستاگرام

شنبه چهارم اردیبهشت ۱۳۹۵ ساعت توسط یک خبرنگار

رادیوی خیابان رسالت رشت ...

این روزها غرق در گُل های بهاری ...

اما بی صدا ...

نظاره گر آمد و شد مردم و ماشین هاست ...

برچسب ها :

لذت عکاسی

،

گیلان

،

صدا و سیما

،

روز رادیو

جمعه شانزدهم بهمن ۱۳۹۴ ساعت توسط یک خبرنگار

کاش اون فایل صوتی لعنتی رو گوش نمی دادم ...

ابدا اعتقادی به دیدن و شنیدن این مزخرفات ندارم ...

حتی اگر موثق ترین آدم ها هم چنین صداها و تصاویری رو تأیید کنند ...

باز به نظرم نمیشه قضاوت کرد ...

نمیشه حکم صادر کرد ...

نمیشه وارد این مسائل شد ...

مثلا آزار جنسی زنان در محیط های کاری ...

موضوعی که بارها و بارها درباره اش گفته و نوشته اند ...

واقعیتی که – متأسفانه – هست ...

بسیاری از مشاغل و روابط اجتماعی دچار این مفسده های پنهان هستند ...

یه بار دیگه هم درباره اش نوشتم ...

14 آذر ماه امسال با عنوان فساد اخلاقی ...

به بهانه افشاگری خانم بازیگر از پشت پرده سینما ... (+)

مطالب بلاگ بیان رو نمیشه اینجا لینک کرد! ... :| 

همون موقع نوشتم:

رد یا تایید این حرف و حدیث ها کار ما نیست ...

اما گسترش فساد اخلاقی در جامعه و نبود امنیت برای زنان ...

موضوع مهمیه که نباید نادیده گرفته بشه ...

به خصوص از طرف نهادهای نظارتی و مراجع ذی صلاح ...

حفظ امنیت و سلامت محیط های کاری دغدغه کمی نیست ...

این امر اون قدر اهمیت داره ...

که از علاقه و عشق به شغلی که داری بگذری ...

یا از رشد و پیشرفت های ظاهری اش ...

از سوی دیگه هم ...

چه بسیار پاپوش درست کردن ها، زیرآب زدن ها و ضربه زدن هایی ...

که با همین حربه در محیط های مختلف کاری جامعه اتفاق افتاده ...

موضوع پچ پچ ها و یک کلاغ چهل کلاغ های مردم شده ...

یا سوژه اخبار و گزارش های این چنینی ...

هر دو روی این سکه در موارد مختلف اتفاق افتاده ...

و همچنان هست ...

متأسفانه ...

چه بسا مردانی که از برخوردهای خوب و صمیمانه زنان دچار سوءتفاهم میشند ...

و به خودشون اجازه هر گستاخی و جسارتی رو میدن ...

آزار و اذیت هایی که در خیلی موارد به عقب ماندن ، حذف شدن ...

یا چشم پوشیدن های دختران و زنان جامعه ...

از توانمندی ها و پیشرفت های کاری در انواع مشاغل جامعه منجر میشه ...

و در عین حال؛

چه بسیار مردان مؤمن و متعهدی ...

که قربانی شیادی و حسادت همکاران شیطان صفت خود شدند ...

با برچسب های ناروایی که روحشون هم خبر نداشته ...

به هر حال این اتفاق ها بوده و هست ...

در همه مشاغل و روابط اجتماعی ...

برخی جاها بدتر و درباره برخی آدم ها مخرب تر ...

نمیشه منکر بود ...

و البته که ما در جایگاه قضاوت نیستیم ...

آنها که مسئولند - باید - به این قضایا رسیدگی کنند ...

برای داشتن جامعه ای اسلامی، سالم، امن و انسانی ...

نه در حرف و ریا ...

بلکه در عمل و واقعی ...

فقط با خودم میگم:

کاش امروز اون فایل صوتی لعنتی رو گوش نمی دادم ...

و اما چند نکته:

یک: حسّ بسیار بدی دارم ...

مثل وقتی که فیلم زنده سوزاندن خلبان اردنی به دست داعش رو دیده بودم ... (+)

دو: این ویس ها و ویدئوها واقعی باشه یا ساختگی ...

بسیار مزخرف و چندش آورند ...

سه: اگر واقعیت باشه که واویلا! ...

و الّا که عوامل و دست اندرکارانش فرقی با داعش ندارند ...

داعشی ها جان و دین و ایمان مردم رو نشانه می گیرند ...

اینها – هم - روح و فکر و باور و اعتماد مردم رو ...

به هر حال فرقی نمی کنه ...

هر دو تروریستند ... 

برچسب ها :

صدا و سیما

،

شینا شیرانی

،

فضای مجازی

،

تلگرام

سه شنبه سیزدهم بهمن ۱۳۹۴ ساعت توسط یک خبرنگار

دیشب بعد مدت ها برنامه نود رو از تلویزیون دیدم ...

بخش هایی از گفتگوی ضبط شده عادل فردوسی پور با علی دایی ...

به یُمن حضور مهمانان عزیزی که بیننده این برنامه ورزشی بودند ...

البته می دونستم که مصاحبه اش این هفته پخش میشه ...

خیلی گفت و گوی جالبی نبود به نظر من ...

شاید به خاطر سمت و سوی سوال ها ...

شلوار خُمره ای و سبیل و کاپشن و شلوار جین و ... !

کمی از فردوسی پور ناامید شدم ...

نتیجه نظرسنجی - اما - برام جالب بود ...

قرار بود خاطره انگیزترین تصویر از علی دایی ...

از 6 گزینه ...

عنوان بازیکن برتر آسیا ...

بازی با طحال پاره شده مقابل بحرین ...

پاس گل به خداداد عزیزی در بازی با استرالیا ...

درخشش در لیگ قهرمانان اروپا ...

زدن چهار گل به کره جنوبی ...

و گل به کویت در بازی ایران و کویت ...

انتخاب بشه ...

که 42 درصد شرکت کنندگان در برنامه نود ...

پاس گل علی دایی به خداداد عزیزی رو انتخاب کردند ...

شاید در این دوره زمونه کسی باور نکنه که یه بازیکن با طحال پاره بازی کنه ...

فوتبالیست های امروز ...

اون قدر که مراقب ساق پا و مدل مو و آرایش و شادی پس از گل خود هستند ...

به فکر تیم، مرام، اخلاق و بازی تماشاگرپسند نیستند ...

شاید برای همین ...

جای بسیاری از تلخ و شیرین های زندگی یک فوتبالیست حرفه ای ...

در این مصاحبه خالی بود ...

برچسب ها :

فوتبال

،

صدا و سیما

،

عادل فردوسی پور

،

علی دایی

دوشنبه سیزدهم مرداد ۱۳۹۳ ساعت توسط یک خبرنگار

"فامیل (با عجله): بدبخت شدیم ... !

پسرعمه: مگه قبلا خوشبخت بودیم ... !؟

فامیل: بدبخت تر شدیم ... !

همساده: کاکو از نظر فیزیولوژیکی امکان نداره من بدبخت تر از اینی که هستم بشم ... !

فامیل: ای بابا! چرا انقد بحث میکنین ... !؟

آقای مجری فهمیده کیک تو یخچال رو خوردیم داره میاد سراغمون ... !

پسرعمه: باز ما یه چیزی تو این خونه خوردیم باید تا یه هفته خفت بکشیم ... !

فامیل: همساده تو که روزی 12 بار کتک میخوری بیا اینو هم گردن بگیر ... !

(مجری میاد)

همساده: آقو تقصیر منه ... !

مجری: چی ... ؟!

همساده: هرچی شما بگی ... !

شکست سنگین برزیل به آلمان، اختلاس 3 هزار میلیاردی، جنگ جهانی دوم ... !

مجری: پس کیک رو کی خورده؟! پسرعمه تو خوردی ... ؟!

پسرعمه: ای خدا ... !

این داره میگه جنگ جهانی تقصیر منه شما هیچی بهش نمیگی ... !

بعد واسه خوردن یه کیک 7 تومنی به من گیر میدی !؟" ...

با تشکر از: بچه های قلم ...

برچسب ها :

صدا و سیما

مشخصات
        سوژه نگار 🔹
صرفا جهت اطلاع:
دامنه ir رو بنا به دلایلی تمدید نکردم!
بنابراین و طبق مقررات سامانه‌ ایرنیک،
اسم و دامنه [بعد از آزادسازی] توسط دیگری راه اندازی شد!
پس soozhenegar.ir دیگه متعلق به من نیست ..
🔹
برچسب ها