دانشجوی ترم 3 بودم ...
کتابی با عنوان نانوشته های روزنامه نگاری رو در نمایشگاه بین المللی خریدم ...
از عنوانش خوشم اومده بود ...
و خیلی دلم می خواست بدونم این نانوشته ها کدومند ... ؟!
نویسنده، قرن 21 رو قرن روزنامه نگاران نامگذاری کرده بود ...
و معتقد بود:
در این قرن، ارتباطات جهانی کمتر رنگ و ویژگی ملی خواهد داشت ...
در فصل روی مرز تعهدات حرفه ای ...
از کتاب خبر به هر قیمت ماجرای بی تعهدی یه گزارشگر رو نقل کرد ...
گزارشی تکان دهنده در مورد یه کودک 8 ساله معتاد به هروئین ...
که در واشنگتن پست چاپ و موفق به دریافت جایزه پولیتزر شده بود ...
اما چند ماه بعد روشن شد گزارش جعلی است ...
و بعد از اون بود که بحث های زیادی درباره اصول روزنامه نگاری پیش اومد ...
از جمله حق استفاده از منابع سری و محرمانه که زمینه جعل داستان رو فراهم کرده بود ...
اینکه اجباری برای فاش کردن منابع خبری وجود نداشت ...
و مواردی دیگه ...
که اون موقع شاید برای من که در ابتدای این راه بودم کمی مبهم و دور از ذهن بود ...
امروز - اما - به نتایج جالبی رسیدم ...
یکی اینکه قرن روزنامه نگاران هست اما ...
نه تسلط روزنامه نگاران راستین بر رسانه های همگانی ...
بلکه ...
خُب این، فعلا بماند جزء ناگفته های روزنامه نگاری من ...

اما چه شد که یاد این کتاب افتادم ... ؟!
از رنج و افسوس های بی شمار من در حوزه خبر ...
بحث سرقت ادبی، سرقت خبری یا همان کپی – پیست در رسانه هاست ...
در طول سال ها کار خبر ...
برای حفظ اخلاق حرفه ای در محیط کار، مبارزات بی وقفه ای داشتم ... !
هزینه های زیادی هم در این دفاع مقدس پرداخت کردم که ذره ای پشیمان نیستم ... !
اما رنجی که می کشم کمی دشواره ...
موارد و ماجراهایی بسی بیشتر از آنچه در کتاب خبر به هر قیمت ...
به عنوان رسوایی خبری ازش یاد شده بود رو به چشم دیدم و می بینم ...
مثل خبر امروز صبح یکی از خبرگزاری ها ...
از اونجایی که در حوزه تخصصی ام بود ...
اول تعجب کردم از سوژه خبر که چطور من خبر ندارم ... ؟!
و تعجب دوم که چطور یک اتفاق - عینا - تکرار شده ... ؟!
خبر رو که خوندم ...
دیدم همون رویداد یک ماه پیشه که - اتفاقا - عین مصاحبه من کار شده ...
به کپی - پیست و حذف منبع اصلی و اینها از اخبار و مطالبمون عادت داریم ...
که بارها و بی محابا انجام شده و میشه ...
این بار ...
اشکال این بود که این رسانه اتفاق یک ماه پیش رو با قید زمان امروز کار کرده بود ...
زنگ زدم و به جناب همکار اطلاع دادم ...
گفت: عجب! من نمی دونستم ...
جناب مدیر آن رسانه - اما - با افتخار! به من گفت: خبر رو از فلان خبرگزاری برداشتم ...
و در کمال تأسف دیدم که فلان خبرگزاری مثلا معتبر ...
یک ساعت پیش تر ...
خبر و مصاحبه یک ماه پیش ما رو با قید زمان امروز منتشر کرده ... !
مثال از این جور بی تعهدی ها در بحث خبر زیاده و نباید نادیده گرفته بشه ...
افسوس اینجاست که تعداد این جور خبرها در رسانه های ما - هر روز - زیادتر میشه ...
ناظران و مسئولان که لابد دغدغه های مهم تری دارند ... !
مدیران و خبرنگاران هم که سرگرم مسائل صنفی و مراتب شغلی هستند ...
این وسط دلم برای مردم و مملکت میسوزه ...
و حوزه خبر و رشته روزنامه نگاری که داره به دست چنین افرادی تباه میشه ...
البته خدا رو شکر می کنم که در یکی دو سال گذشته ...
روزنامه نگاران حرفه ای و اخلاق مدار - هم - در استان دیده ام ...
مدیران و خبرنگارانی هر چند انگشت شمار که با وسواس و دقت کار می کنند ...
و کورسوی امیدی برای ادامه دفاع از اصول اخلاقی حرفه روزنامه نگاری ایجاد کرده اند ...
خدا رحمت کنه دکتر کاظم معتمدنژاد ...
پدر علم ارتباطات ایران رو که بر حفظ اخلاق حرفه ای روزنامه نگاری تاکید بسیار داشت ...
![]()
🔹