دوستی نوشت: مگه اونجا انتخابات نیست ... ؟!
چرا درباره اش ننوشتی ... ؟!
دوستانی نوشتند: چرا اینجا این طور شده ... ؟!
هستید و نیستید ... !
بله هستم ...
اما نه مثل قبل ...
دلم هم تنگ شده برای اون روزها ...
برای خبر تحلیل ها و بداهه نوشتن هام، تبادل نظر ...
وبلاگ خوانی و کامنت نوشتن هام برای دوستان - حتی ...
اما بعید می دونم دیگه مثل اون روزها بیاد ...
گذشته از برخی نگفتنی ها که تجربه کردم ...
فعلا نه وقت قبل رو دارم ...
نه رغبتش رو ...
وقت سوژه نگاری ام رو به کاری جدید در خبرنگاری اختصاص دادم ...
جدید از این نظر که وقت آزادم رو در حوزه ای تخصصی در خبر صرف می کنم ...
به هر حال هر کاری در شروع، مطالعه بیشتری میخواد ...
در اولین فرصت درباره اش می نویسم ...
ان شاءالله ...
با تشکر از دوستان و خوانندگانی که همیشه همراهم بودند ...
و هستند ...
و یاد باد مهر و دوستی آنها که نیستند ...
تصمیم جدیدی برای تغییر در روند وبلاگ برای روزهای باقی مانده سال ندارم ...
جُز اینکه به درخواست برخی دوستان ...
قسمت کامنت های وبلاگ رو فعال می کنم ...
برای برخی پُست ها، فعلا ...
البته به شرط تأیید برخی کامنت ها ...
چقدر برخی، برخی، برخی نوشتم؟! ... :)
چرا و چگونه اش هم بمونه برای بعد ...
ان شاءالله ...
همین قدر بگم که ...
به قول فاضل خان نظری: ...
"غرض رنجیدن ما بود از دنیا که حاصل شد"! ...