"من در محیطی زندگی می کنم که وقتی کسی می میرد ...
می گویند: راحت شد ... !
به راستی مگر ما چگونه زندگی می کنیم که با مرگ راحت می شویم ... ؟
ما امروز خانه های بزرگ تر اما خانواده های کوچک تر داریم ...
مدارک تحصیلی بالاتر اما درک عمومی پایین تر داریم ...
آگاهی بیشتر اما قدرت تشخیص کمتر داریم ...
بدون ملاحظه ایام را می گذرانیم، خیلی کم می خندیم ...
خیلی تند رانندگی می کنیم، خیلی زود عصبانی می شویم ...
تا دیر وقت بیدار می مانیم، خیلی خسته از خوب بر می خیزیم ...
خیلی کم مطالعه می کنیم و خیلی زیاد دروغ می گوییم ...
زندگی ساختن را یاد گرفتیم اما زندگی کردن را نه ...
ما ساختمان های بلندتر داریم اما طبع کوتاه تر ...
بیشتر خرج می کنیم اما کمتر داریم ...
بیشتر می خریم اما کمتر لذت می بریم ...
تا ماه رفته و برگشته ایم اما ...
قادر نیستیم برای ملاقات عزیزی از یک سوی خیابان به آن سو برویم ...
فضای بیرون را فتح کرده ایم اما فضای درون را نه ...
بیشتر برنامه می ریزیم اما کمتر به انجام می رسانیم ...
عجله کردن را آموخته ایم و صبر کردن را نه ...
مگر بیشتر از یک بار در زندگی فرصت داریم" ... ؟!
نویسنده: ؟! ...