" ماييم و يكى خرقه تزوير و دگر هيچ ...
در دام ريا، بسته به زنجیر و دگر هيچ ...
خودبينى و خودخواهى و خودكامگى نفس ...
جان را چو روان كرده زمين گير و دگر هيچ ...
در بارگه دوست، نبرديم و نديديم ...
جُز نامه سربسته به تقصيـر و دگر هيچ ...
بگزيده خرابات و گسسته ز همه خلق ...
دل بسته به پيشامد تقدير و دگر هيچ ...
درويش كه درويش صفت نيست، گشايد
بر خلق خدا ديده تحقير و دگر هيچ ...
صوفى كه صفاييش نباشد، ننهد سر ...
جز بر در مردِ زر و شمشير و دگر هيچ ...
عالِم كه به اخلاص نياراسته خود را ...
علمش به حجابى شده تفسير و دگر هيچ ...
عارف كه ز عرفان كتبى چند فرا خواند ...
بسته است به الفاظ و تعابير و دگر هيچ " ...
از غزلیات امام خمینی (ره) ... (+)