جمعه سوم خرداد ۱۳۹۲ ساعت توسط یک خبرنگار

زاغکی قالب پنیری دید ...

به دهان بر گرفت و زود پرید ...

بر درختی نشست در راهی ...

که از آن می گذشت روباهی ...

روبه پر فریب و حیلت ساز ...

رفت پای درخت و کرد آواز ...

گفت: به به، چقدر زیبایی ...

چه سری، چه دمی، عجب پایی ...

پر و بالت سیاه رنگ و قشنگ ...

نیست بالاتر از سیاهی رنگ ...

گر خوش آواز بودی و خوشخوان ...

نبُدی بهتر از تو در مرغان ...

زاغ می خواست قار قار کند ...

تا که آوازش آشکار کند ...

طعمه افتاد چون دهان بگشود ...

روبهک جست و طعمه را بربود ...

        شعر از: حبیب یغمایی ...

  

"دو چيز طيره عقل است: 

دم فرو بستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی" ...

برچسب ها :

سعدی

مشخصات
        سوژه نگار 🔹
صرفا جهت اطلاع:
دامنه ir رو بنا به دلایلی تمدید نکردم!
بنابراین و طبق مقررات سامانه‌ ایرنیک،
اسم و دامنه [بعد از آزادسازی] توسط دیگری راه اندازی شد!
پس soozhenegar.ir دیگه متعلق به من نیست ..
🔹